نوشته فرهادمسعودی

پدرم(مرحوم عباس مسعودی) درمطبعه با مدیران روزنامه ها و نویسندگان آشنا شده بودو خود نیز گاه چیزهایی می نوشت یا احیانا حوادث و اخباری را که خود بدست آورده بود تنظیم کرده به آنها می دادوچاپ چند خبر که بوسیله او تنظیم شده بودوی را ترغیب کردکه دامنه فعالیت های خویش را توسعه دهد. اداره یکی دو روزنامه درخیابان علاء الدوله قرار داشت که کارهای چاپی خودرادرچاپخانه روشنایی انجام می  دادند. عباس آقا با آنها روابطی برقرار کرده و اندک اندک صبح ها که از کار چاپخانه فراغت داشت  به کسب خبرو تنظیم مطلب برای این روزنامه ها می پرداخت و حتی در روزنامه «ستاره ایران» که مدیریت آن  با مرحوم ملکی بود سمت خبرنگاری یافت . وی چند ماه باشوق و حرارت زیاد دراین روزنامه بکار پرداخت ، خبرهای جالب و دست اولی به روزنامه ستاره ایران می داد.
عباس مسعودی که دراین مدت  خبرنگاری را بخوبی فرا گرفته و درسازمان  های دولتی وملی دوستان و آشنایان زیادی پیدا کرده بود، به فکر تاسیس سازمان مستقلی افتاد. روزنامه  های هفتگی و صبح آن زمان تشکیلات منظمی نداشتند. ازخبرهای کشور جزچند سطر مطلب مبهم و گنگ چیزی درآنها دیده نمی شد، زیرا درروزنامه  ها خبرنگاران موظف کارنمی کردند. برای این روزنامه ها امکانات استخدام خبرنگاروجود نداشت .
 تعداد خبرنگاران بسیارکم ومیزان تیراژخیلی محدود و ناچیزبود.عباس مسعودی طرح تاسیس یک مرکز خبرگیری را درسر پرورانده بود. اومی خواست با چند تن ازدوستان صمیمی و نزدیک خویش ازجمله علی  اکبرسلیمی،جهانگیرمصوررحمانی ، باقر نیک انجام و علی  صادقی (صادق زاده) چنین مرکزی را تاسیس نمایدتا اخبار کشوررا که خود و همکارانش تهیه و تنظیم می کردند، به روزنامه ها داده و دستمزد دریافت نمایند.  
درحدود سال ۱۳۰۲ شمسی مرکز خبرگیری کوچک و محقری درخیابان علاء الدوله ( فردوسی امروزی ) دایر شد .این مرکز ازیک اطاق و یک پستو که به صورت آبدارخانه درآمده بود تشکیل می شدوبه آقای حاج مهدی سلامت تعلق داشت. همزمان با تاسیس این خبرگزاری کوچک بود که مسعودی با خانم افتخار نیک انجام خواهر آقای باقرنیک انجام ازدواج کردواین ازدواج وتشکیل خانواده به اوکمک می کردکه کاروزندگی وی با نظم و ترتیب بیشتری پیش برود .جشن ازدواج طبق معمول آن زمان درمنزل برگزارشد. میهمانان زن ومرد به طور جداگانه پذیرایی می شدندو ازدواج پدرم نیز طبق مرسوم آن زمان درخانه پدری برگزارشد. وی بعد از ازدواج حدود یک سال با مادرو برادرو خواهران خود زندگی  کردو پس از آن به یک خانه استیجاری نقل مکان نمودوزندگی مستقلی تشکیل دادواولین ثمره این ازدواج دختری بود که پروین نام گرفت وبعد ازاو مسعودی صاحب دوپسرشد که هرکدام بیش از سه چهارماه زنده نماندند . اولی به علت بیماری سیاه سرفه فوت شد ودومی نیز به مرض آبله درگذشت. درآن زمان مرگ ومیرکودکان درایران بسیارزیادبودوبیش از نیم بیشتری ازنوزادان کشوربه علت ابتلاءبه بیماری  های آبله وسیاه سرفه و سرخک و اوریون و بیماری های دیگرازمیان می رفت. چندی بعدخداوند دختر دیگری به مسعودی عطا نمود که مهین نام گرفت.
پدرم با تاسیس مرکز اطلاعات کارمنظم وپرفعالیتی را آغازکرد. کارو فعالیت درمرکز،ازدو بعداز ظهر به بعد آغاز می شد. عباس مسعودی ازصبح زود کارمی کردولی فعالیت او به صورت مراجعه به وزارتخانه ها و سازمان های مختلف انجام می گرفت . اوکه آشنایان ودوستان  بسیاری در این سازمانها پیدا کرده بودازصبح مراجعات خود را آغاز می‌کرد.اخبارواطلاعاتی ازسازمانها و دوایر دولتی بدست می آورد. کارمراجعه به سازمانها و وزارتخانه‌ها غالبا تا ساعت یک بعد از ظهر به طول می انجامید. مسعودی پس از صرف ناهار درمرکز خبرگیری پشت میز کهنه ای قرارمی‌گرفت و به تنظیم اخبارومطالبی می‌پرداخت که طی فعالیت‌های صبح از سازمان‌ها بدست آورده بود.
ادامه دارد

شما چه نظری دارید؟

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 / 400
captcha

پربازدیدترین

پربحث‌ترین

آخرین مطالب

بازرگانی